امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

پسر کوچولوی خونه ما

روز تولد

1392/4/11 2:33
455 بازدید
اشتراک گذاری

قند عسلم روزی که بدنیا اومدی خوب تو خاطرم مونده


از شب قبلش رفتیم خونه مامان مریم وصبح ساعت 7:30با بابایی و مامان مریم و خاله ریحانه رفتیم بیمارستان مادران


 

من اصلا استرس نداشتم .با بابایی کارای بیمارستان رو انجام دادیم و یه اتاق خصوصی هم تو طبقه پنجم گرفتیم.

بعد از انجام ازمایشها و پوشیدن لباس  منتظر نشستم تا صدام بزنن برای اتاق عمل. ساعت 9 یه خانمی اومد و من با اون خانم و بابایی رفتم اتاق عمل که تو طبقه سوم بود بعد از خداحافظی ازبابا نشستیم و با دکترم صحبت کردیم تا اتاق خالی بشه و برای عمل اماده بشه

تقریبا ساعت 9:15 دقیقه رفتم تو اتاق و یه عالمه پرستار داشتن کار میکردن فورا یکی اومد برام سوند گذاشت و یکی دیگه هم شکمم رو با بتادین میشست ،بعد به اقای پیری اومد و بهم گفت اونایی که گفتن دعاشون کن و اسم شما رو پرسید بعد یه سرنگ توو انژیوکد تزریق کرد و من دیگه هیچی نفهمیدم

وقتی به هوش اومدم شما رو اورده بودن که شیر بخوری و من دردی حس نمیکردم،وقتی دیدمت حس کردم چقدر کوچولو و نازی و خیلی سفید بودی و همش دهنتو کج میکردی که شیر بخوری

عزیزم خدارو هزارررررررررررررر مرتبه شکر که شما  فرشته خندون رو به ما داد

اینم عکس های شماست تو اولین روز تولدت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)